سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت امام جعفر صادق علیه‌السلام

شاعر : بردیا محمدی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

آسمان در سجده افتاد است پیش پای تو           عـرش آرام است زیر سـایۀ طـوبای تو
بادها را
مسخ کرده عطر جان افزای تو           ماه، فانوسی برای شب نـشـیـنی‌های تو


تو تـجـلّی اصـولی، تو بـنـای مـنـطـقـی
تـو امـام راسـتـیـنـی، تـو امـام صـادقـی
از قـنوت صبحگاهت تا دعایی می‌رسد           مستـمند تو به یک نان و نوایی می‌رسد
پای درس‌ت روح آدم تا رهایی می‌رسد          
جابرِ حیّان در این مکتب به جایی می‌رسد
طایر عـلـم لـدُنّی جـلد بـامِ صـادق است
شیعه هرچه دارد از قالَ الامام صادق است
خط ابروی تو سرمشق شب هر فاضل است           خواندن املای گیسوی سیاهت مشکل است
کسب علم از غیر باغ دانشت بی‌حاصل است           طفل ابجدخوانِ دَرسَت هم فقیه کامل است
نور علم‌ت را به ژرفای جهان تابانده‌اند
بعد از آن مردم تو را شیخ الائمه خوانده‌اند
حال عاشق نیمه‌شب با چشم بارانی خوش است           پس سحر لطفی کنی من را بگریانی، خوش است
یک نظر تنها، به سمتم، سربگردانی خوش است           در تنور عشق من را هم بسوزانی،خوش است
خواب شیرینی به چشم خیسِ فرهادم بده
مثل "هارون" راه و رسم عاشقی یادم بده
می‌چـکـد عـطـر خـدا از اَلـسّلام آخرت           شش قدم می‌خواست تا معراج، چشمان ترت
جبرئیل افـتاد وقـتی باز شد بـال و پرت           بندگی‌ات شیعـه را انداخـت یـاد مادرت
اشک را مانند مـادر می‌کـنی آب وضو
آنقدر، مولای من،
زهراخِصالی که نگو
فصل کوچ عاشقی دل را پرستو می‌کنم          
شالِ ممسوسِ به اشک روضه را بو می‌کنم
دست چشمم را کـنار قـبر تو رو می‌کنم           بارگاه خـاکی‌ات را آب و جـارو می‌کنم
کاش در خاک بقـیع تو
حرم می‌ساخـتیم
چارتا گنبد در آنجا دسته کم می‌ساخـتیم

بارها گفتی که اشک روضه‌ها مشکل‌گشاست           دردمندان گریه بر هر در بی‌درمان دواست
خـتم منبـرهایت آغـاز گـریز کـربلاست           قـاتلِ جان تو آقا روضۀ طشت طلاست
اشک‌های گریه‌کن‌ها را شمارش کرده‌ای
گریه بر
جدِّ غریبت را سفارش کرده‌ای
آه از آن شب که کوچه باز بوی غم گرفت           آسمان قلبش شکست و بارشی نم‌نم گرفت
روضه خوان"دیوار"شد "در" پا به پایش دم گرفت           دخترت از ترس دامان تو را محکم گرفت
نیمه شب بال و پر پروانه را آتش زدند
پیـش چـشم دخـتر
تو خانه را آتش زدند
بین این کوچه تو را در نیمۀ شب می‌کشند           بی عمامه بی عبا در پشت مرکب می‌کشند
تا گذر از جمعیت می‌شد لبالب می‌کشند           ذهنِ ما را سمت شام و داغ زینب می‌کشند
سوخت در بین گذر بال و پر پـروانه‌ها
عمه جانت سنگ خورد از پشت بام خانه‌ها

نقد و بررسی

بند زیر به دلیل مغایرت با روایات معتبر حذف شد؛ موضوع احضار امام توسط منصور ملعون و ابن ربیع که سید بن طاوس در صفحۀ ۱۹۲ مهج الدعوات علامه مجلسی در بحارالأنوار ج ۴۷ ص ۱۹۵ شیخ عباس قمی در منتهی الآمال ص ج ۲ ص ۱۳۹۳؛ مقتل معصومین ج ۳ ص ۱۹۹ و دیگر علما و مورخین آن را روایت کرده اند مدتها قبل از شهادت امام و در شهر بغداد اتفاق افتاده است نه در مدینه؛ و مطالبی همچون سجاده کشیدن از زیر پای امام، شکسته شدن نماز، تازیانه زدن؛ به زمین افتادن؛ پیچیدن امامه به دور گردن امام علیه السلام و دشنام ابن ربیع به حضرت زهرا نادرست است و مغایر این روایت معتبر است؛ البته این موضوع بدان معنا نیست که ربیع و فرزندش در حق امام جفا نکرده اند، بلکه بطور قطع بخاطر منافع دنیایی خویش تن به دستور منصور داده و در حق امام ظلم نموه اند لیکن اعمال گفته شده در بالا را که معمولا در بعضی اشعار می آید انجام نداده اند؛  جهت آگاهی بیشتر از اصل روایات معتبر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه نموده و یا در همین جا کلیک فرمائید.



پیش پای‌ت اشک‌های همسرت افتاده است           جای جای این گذر بال و پرت افتاده است

تکه‌ای از شعله بر روی سرت افتاده است           رد میخ آیا به روی پیکرت افتاده است؟

ریسمانِ بی‌مروّت‌ها اسیرت کرده است


ناسزای بی‌حیا در کوچه پیرت کرده است